بیاور قطره ای اخلاص دریا کردنش با من
اعتراف میکنم اگر سر شلوغی درس و دانشگاه نبود شاید نمیتونستم فراغ اینستا رو تحمل کنم:))
یکشنبه باید کتاب رولان بارت رو خونده باشم و دوشنبه ارائه مکتب فرانکفورت و مطالعات فیلم دارم
اولش میخواستم کل ماه رمضون دی اکتیو کنم بعد دیدم به نفسم فشار میاد با اون قضیه چوب و هویج خرِنفسم رو کشوندم هی گفتم حالا چند روز دیگه اکتیو میکنم و...بعد یهو با خودم گفتم طبق اون قاعده 21 روزه ی عادت تا 21 ام که شب شهادت حضرته...
هیچی دیگه این منطبق شدن دو تا موضوع با هم بهم انگیزه مضاعف داد...
روزای خوبیه اضطرابم کمتر شده با فسقل و همسرجان میرم دانشگاه
از جذابیتای همسرجان هم اینکه همون اولین باری که اومده دانشکده ی ماجرایی پیش اومده رفته اتاق بسیج با بچه های بسیج ،علوم اجتماعی رو شستن گذاشتن کنار:))
از این جهت که دریغ از یک تولید اندیشه و نظریه پردازی و خروجی از دانشگاه:)).حالا نیست خود ِ مهندسشون صبح تا شب تکنولوژی صادر میکنن:))
باشد که از نسل ما ی چیزی از آب در بیاد...